نقد جايگاه خواب در انديشه شيخيه و بابيت

جايگاه خواب در گرايش به مدعيان معاصر مهدويت

جايگاه خواب در انديشه شيخيه و بابيت

مدعيان معاصر مهدويت در پي اثبات حقانيت خود از خواب سخن رانده و پيروانشان را به رؤياباوري مي‌خوانند.(جعفريان، ۱۳۹۱: ۳۹) برخي مدعيند که علم الاهي را در خواب از ائمه اطهار(ع) گرفته‌اند(كربن، ۱۳۴۶: ۲۵) و بعضي ادعا مي‌کنند که امام زمان(عج) را در خواب ديده و از سوي آن حضرت مأمور به قيام و اصلاح جامعه و … شده‌اند و در اثبات خود به خواب کساني استناد مي‌کنند که مدعي هستند پيامبر خاتم(ص) و ائمه اطهار(ع) را در حال تأييد آنان در خواب ديده‌‌اند.
روشن است که بررسي درستي چنين ادعاهايي بر پايه خواب‌باوري، قابل سنجش نيست، از اين‌رو قبول آن‌ها نيز غير ممکن است، زيرا پذيرش حقانيت مدعيان با استناد به خواب و رؤيا، با اثبات حقانيت همه کساني برابر است که بطلانشان بديهي و غير قابل انکار است و حتي خود مدعيان نيز باطل بودن خوابگرايان ديگر را تأييد مي‌کنند.(ابوحسن، ۱۴۳۴: ج ۲، ۶۶)
برخي محققان حوزه مهدويت، آثاري در نقد جريان احمد اسماعيل نوشته‌اند و در ميان مباحث خود به نقد خواب‌گرايي اين جريان نيز اشاره كرده‌اند؛ از جمله «خواب پريشان» (شهبازيان، ۱۳۹۴) و «ادعاهاي قرآني برخي مدعيان دروغين در بهره‌گيري از رويا براي تشخيص حجت الهي» (آيتي و شهبازيان، ۱۳۹۳) و «نقد و بررسي بهره‌گيري از استخاره، معجزه، خواب در ادله مدعي يماني بصري» (شهبازيان و يوسفيان، ۱۳۹۱)؛ ليكن اين نوشتار با روش توصيفي ـ تحليلي و نگاه مسئله‌محور، موضوع خواب‌گرايي و ترويج آن ميان مخاطبان دو فرقه فعال حوزه مهدويت معاصر، يعني شيخيه و بابيت بررسي كرده و به مخاطب مي‌نمايد كه اين شيوه نخ‌نما كه توسط برخي مدعيان بزك شده و ابداعي به نظر مي‌رسد، دستاويزي كهنه است كه سايرين نيز از آن بهره برده‌اند، از اين‌رو نخست، جايگاه خواب در ميان متمهديان فعال معاصر بيان مي‌شود؛ سپس نقش خواب در گرايش به مدعيان مهدويت بررسي مي‌گردد و با تحليل و نقد مستند خواب‌گرايي، بيان تناقضات و تبيين هدف‌شناسي مدعيان دروغين مهدويت از ترويج خواب‌‌گرايي ميان موعود باوران، كلام به پايان مي‌رود:

۱. شيخيه

خواب‌گرايي پس از قرن‌ها با ظهور شيخيه به عنوان يك جريان مدعي نيابت و بابيت جان تازه‌اي گرفت. احمد احسايي (سركرده شيخيه، م ۱۲۴۱ق) خواب را پل ارتباطي ميان خود و ائمه اطهار(ع) مي‌دانست و مدعي بود كه علوم را بدون شاگردي، در خواب يا حالت يقظه، از ائمه اطهار(ع) فراگرفته است؛ سپس از امام هادي(ع) به نمايندگي از امام مهدي موعود(عج) اجازه نقل حديث و اجتهاد دريافت کرده است.(كربن، ۱۳۴۶: ۲۵)
احسايي در غالب آثار خود از خواب سخن رانده است، از جمله در زندگي‌نامه خود مي‌نويسد: «وقتي ميان من و شيخ محمد بن شيخ عصفور بحث واقع شد و اصرار در انکار من مي‌نمود؛ چون شب شد، خدمت امام هادي(ع) رسيدم و شکايت از حال مردم نمودم. فرمود: ترک کن ايشان را و به حال خويش مشغول باش. اوراقي چند مرا عطا کرد و فرمود: اين اجازه‌هاي دوازده‌گانه‌ي ماست… که هر يک از دوازده امام به تو عطا کرده‌اند. گرفتم و گشودم و نظر کردم.» (احسايي، ۱۴۲۰: ۱۴ ـ ۱۵) همچنين گزارش مي‌كند: «شبي در خواب ديدم به مسجدي در آمدم. سه مرد و شخص ديگري يافتم. آن شخص از بزرگ آن‌ها پرسيد: يا سيدي چقدر زندگي خواهم نمود؟ گفتمش: مگر اين کيست؟ گفت: حسن بن علي است … عرض کردم: «يا سيدي، مرا چيزي بياموز که چون قرائت کنم، شما را زيارت نمايم». فرمود: اين ابيات را مداومت نما، هرگاه بخواهي ببيني …؛ وي در ادامه مدعي مي‌شود كه هر چه بر اين اشعار مداومت کردم، اثري نديدم تا به خاطرم آمد که مراد، تخلّق به مضامين اشعار است، نه قرائت و تکرار … ابواب ديدن خواب برايم مفتوح شد؛ آن گونه كه در غالب شب‌ها، هر يک از آن بزرگواران را که مي‌خواستم زيارت و عرض حاجت مي‌کردم و جواب مي‌فرمودند». (همو، ۱۴۳۰: ج ۸ ، ۴۶۸ ـ ۴۶۹)

۲. بابيت

علي محمد شيرازي (معروف به باب، سركرده بابيت، م ۱۲۶۶ق) در راه اثبات خود، از رؤياسرايي بهره مي‌گرفت؛ وي در گزارشي مي‌نويسد: «يكسال قبل از ظهور امر، در رؤيا چنين مشاهده كردم كه سر مطهر امام حسين(ع) از درختي آويخته است. قطره‌هاي خون از آن مي‌چكد. نزديك آن درخت رفتم. نهايت بهجت و سرور را داشتم كه به چنين موهبتي فائز شدم. دو دست خود را پيش بردم و در زير حلقوم بريده مقدس امام حسين(ع) كه خون از آن مي‌چكيد، نگاه داشتم. مقداري خون در دست من جمع شد. آن‌ها را آشاميدم. وقتي بيدار شدم خود را در عالم ديگر ديدم. روح الاهي از تجلي خويش جسمم را مي‌گداخت و سراپاي من را انوار فيض خداوند فرو گرفته بود. سروري الاهي در خود مي‌ديدم. اسرار وحي خداوندي با نهايت عظمت و جلال در مقابل چشم من مكشوف و پديدار بود.»(اشراق خاوري، ۱۳۴: ۲۱۴ ـ ۲۱۶)

نقش خواب در گرايش به شيخيه و بابيت

۱. شيخيه

ملا عبد الکريم قزويني (معروف به ميرزا احمد کاتب) درباره ايمان آوردن به جريان شيخيه و بابيت مي‌نويسد: «خودم را شخصي يافتم گرفتار انواع متاعب و هموم پريشاني من آن به آن زياد مي‌شد تا صبح اسير اين خيالات بودم؛ آن شب را غذا نخوردم و بخواب نرفتم. گاهي مناجات مي‌کردم و مي‌گفتم الاهي تو بينا و آگاهي که من جز رضا تو مقصودي ندارم و همواره طالب اراده تو هستم. هر وقت مي‌بينم دين مقدس تو را مردمان به مذاهب مختلفه منشعب ساخته‌اند، سراسيمه مي‌شوم. اي خدا مرا مساعدت فرما از اين سرگرداني نجات ده و از اين سيل شکوک رهائي بخش به سرچشمه هدايت دلالت کن و به مقصود واقعي برسان، گريه سوزناکي به من عارض شد، خيلي گريه کردم، زيرا ديدم که تا کنون هر چه زحمت کشيده‌ام بي‌نتيجه بوده و عمرم هدر رفته است، در اين بين‌ها خوابم برد. در خواب ديدم شخص بزرگواري از اجله سادات روي منبر قرار رفته و جميعت زيادي که داراي وجوه نوراني بودند، پاي منبر او نشسته‌اند و آن سيد جليل به تفسير اين آيه مشغول است که در قرآن نازل شده ﴿وَ الَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا﴾(العنكبوت: ۴۹) نورانيت رخسار آن سيد جليل مرا مبهوت ساخت. برخاستم و رفتم که خود را به پاي او بيفکنم، که از خواب بيدار شدم. سرور و نشاط عجيبي قلب مرا احاطه کرده بود که وصف آن نتوانم در قزوين شخصي بود موسوم به حاج الله وردي پدر آقا محمد جواد فرهادي. اين شخص در جميع قزوين به صلاح و نورانيت قلب معرفت حقايق مشهود بود، نزد او رفتم و خوابم را برايش نقل کردم، چون خواب مرا شنيد، خنديد و گفت آن سيد جليلي که در خواب ديدي، چنين و چنان نبود و يکايک اوصاف و شمايل او را بيان کرد، من تعجب کردم و گفتم چرا، فرمود آن شخص جليل جناب حاجي سيد کاظم رشتي است که در کربلا سکونت دارد. پيروان بسيار دارد که در ظل تعاليم او مهذب و از درياي علمش مستفيدند.(اشراق خاوري، ۱۳۰: ج ۲، ۹۰۰ ـ ۹۰۱)

۲. بابيت

خواب‌گرايي در بابيت به شدت رواج داشت، از اين‌رو بسياري از مدعيان مهدويت علي‌محمد شيرازي، مدعي هستند كه كاظم رشتي پيش از مرگ بر پايه خواب يك چوپان وعده ظهور مهدي موعود(عج) را داده است: «کاظم رشتي (دومين سركرده شيخيه، م۱۲۵۹ق) هر سال ماه ذي القعده از کربلا به کاظمين مي‌رفت و براي روز عرفه به کربلا بازمي‌گشت؛ بر اين اساس اوايل ماه ذي القعده سال ١٢٥٩ قمري به کاظمين رفت. هنگام ظهر به مسجد براثه (ميان بغداد و کاظمين) رسيد. وقت اذان زير درخت خرماي رو به روي مسجد ايستاده بود كه مرد عربي به سويش رفت و گفت: سه روز پيش حضرت رسول اللّه(ص) را در خواب ديدم که به من فرمود: اي چوپان، گفتار مرا درست گوش بده و در خاطر نگهدار. همين‌جا بمان؛ روز سوّم يکي از اولاد من به نام سيّد کاظم، به همراه پيروانش خواهد آمد و اوّل ظهر زير درخت خرما، نزديک اين مسجد خواهد ايستاد. سلام مرا به او برسان و بگو مژده باد که ساعت مرگ تو نزديک است؛ پس از زيارت کاظمين فوراً به کربلا برگرد، زيرا پس از سه روز از ورود به کربلا، يعني در روز عرفه وفات خواهي کرد و طولي نمي‌كشد که پس از وفات تو موعود الاهي ظاهر مي‌شود و جهان را به نور جمال خويش منوّر مي‌سازد. همراهان از اين گفتار غمگين شدند؛ سيّد به آنان فرمود: شما مرا براي خاطرموعود بزرگوار دوست مي‌داريد، با اين همه آيا راضي نمي‌شويد که من بروم تا او بيايد. اين عبارت خيلي معروف است من از ده نفر بيشتر که در آن روز حاضر بودند، شنيدم که گفتند: سيّد رشتي در آن روز اين بيان را فرمود. با اين همه همان اشخاص که به چشم خود ديده و به گوش خود شنيدند، بعد از ظهور حضرت باب به انکار و عناد قيام کردند».(اشراق خاوري، ۱۳۴: ۳۳ ـ ۳۵)
نبيل زرندي (مورخ بهائي) در تاريخ بابيت، شيوه آشنايي و گرايش هجده تن از ياران و خواص علي‌محمد شيرازي (موسوم به حروف حي) را اين گونه با خواب و الهام گره مي‌زند: «ملّا علي با قلبي مملوّ از ايمان به حضور مبارک مشرّف شد و بقيّه هر کدام نيز به طريقي محبوب عالميان را شناختند. يکي در عالم رؤيا به حضور مبارک رسيد؛ ديگري در وسط نماز به حقيقت پي برد؛ سوّمي به الهام الاهي حضرت محبوب را شناخت و همه به حضور مبارک مشرّف شدند و ملّا حسين هم با آنان همراه بودند. بدين طريق ١٧ نفر از حروف حيّ مجتمع شدند و اسامي کلّ در لوح محفوظ خداوند ثبت گرديد و به تدريج هيجده نفر کامل گرديد و براي نشر نفحات اللّه مأمور گرديدند».(اشراق خاوري، ۱۳۴: ۵۶)
عباس افندي (معروف به عبدالبهاء، دومين سركرده بهائيت) درباره چگونگي ايمان آوردن فاطمه زرين تاج (از سران بابيت، معروف به قره العين) به علي‌محمد شيرازي مي‌نويسد: «نخستين تماس و اتصال طاهره با امر بديع، به عبارت ديگر ايمان اوليه طاهره، بر اثر استمرار در ادعيه و مشاهده رؤيا حاصل گرديده است.»(افندي، ۱۳۴۳: ۲۹۵)
وي همچنين درباره پيامد بشارت ظهور موعود و سفارش به جستجوي آن حضرت از سوي كاظم رشتي مي‌نويسد: «از اجلّه تلامذه ايشان رفتند و در مسجد کوفه معتکف گشتند و به رياضت مشغول شدند و بعضي در کربلا مترصّد بودند؛ از جمله جناب طاهره روز به صيام و رياضات و شب به تهجّد و مناجات مشغول بود تا آن که شبي در وقت سحر، سر به بالين نهاده، از اين جهان بي‌خبر شد و رؤياي صادقه ديد. در رؤيا ملاحظه نمود که سيّد جواني عمامه سبز بر سر و عباي سياه در بر دارد. پاي مبارکش از زمين مرتفع است؛ در اوج هوا ايستاده و نماز مي‌گذارد؛ در قنوت آياتي تلاوت مي‌نمايد. جناب طاهره يک آيه از آن آيات را حفظ مي‌نمايد و در کتابچه خويش مي‌نگارد، چون حضرت اعلي ظهور فرمودند و نخستين کتاب احسن القصص منتشر شد، روزي در جزوه احسن القصص جناب طاهره ملاحظه مي‌نمود، آن آيه محفوظه را آنجا يافت. فوراً به شکرانه پرداخت و به سجود افتاد و يقين نمود که اين ظهور حقّ است.» (همان، ۲۹۴ – ۲۹۶)
در يک فرسخي شيراز جواني به نام عبد الوهّاب به ملّا علي بسطامي رسيد و در حالتي که اشک از چشمش سرازير بود، خواب خود را براي او تعريف كرد و از وي خواهش كرد كه در خدمتش باشد. وي به ملا علي گفت: ديشب در عالم رؤيا مشاهده نمودم که جارچي در بازار شيراز جار مي‌زند و مردم را مژده مي‌دهد كه حضرت امير(ع) تشريف آورده‌اند؛ برخيزيد؛ برويد، جستجو کنيد و تماشا کنيد که آن حضرت برات آزادي از آتش جهنّم را به مردم مي‌دهد. بشتابيد هر کس که برات آزادي را از آن حضرت بگيرد، گناهانش آمرزيده است و هر کس محروم شود، از بهشت برين محروم خواهد بود. به محض اينکه صداي اين جارچي به گوشم رسيد، برخاستم و به راه افتادم تا به جائي رسيدم که ديدم شما ايستاده‌ايد و مردم دور شما اجتماع کرده، هر يک از نفوس از دست شما ورقه‌اي مي‌گرفت. از خواب بيدار شدم؛ به سوي دکّان خود آمدم، ناگهان شما را ديدم که همراه شخصي که عمّامه بر سر داشت، از مقابل من گذشتيد. (اشراق خاوري، ۱۳۴: ۷۰ – ۷۱)
همچنين گزارش شده است كه خادم مقبره شيخ طبرسي نيز شب پيش از رسيدن باب الباب و اصحاب به آن نقطه، در عالم رؤيا حضرت سيّد الشّهداء(ع) را با هفتاد و دو نفر از اصحاب با وفاي آن حضرت و جمع ديگري از پيروان ديد كه به قلعه شيخ تشريف آورده و در آنجا منزل کردند و به جنگ و جهاد مشغول شدند. روز بعد ملّا حسين بشرويه‌اي را ديد که به مقبره شيخ وارد شد. متوجه شد كه اين همان حضرت سيّد الشّهداء است که در رؤيا به همين شکل و شمايل ديده است. (همان، ۳۰۹) اين در حالي است آنان به قتل و غارت كم سابقه مردم پرداختند.
همچنين عبدالكريم قزويني در بيان چگونگي رهيافتن به حقانيت ادعاي علي‌محمد شيرازي، به خواب خود استناد مي‌كند: «شب عيد را به نماز و دعا گزارندم، بغتتاً خوابم برد؛ در خواب ديدم مرغ سفيدي مثل برف دور سر من پرواز مي‌كند؛ پهلوي درختي ايستاده بودم، مرغ روي شانه آن درخت نشست و با نغمه مؤثري كه از وصف آن عاجزم گفت: اي عبدالكريم، آيا در جستجوي مظهر موعود هستي، منتظر باش كه در سنه ستين ظاهر مي‌شود». (همان، ۱۵۲).
محمدحسيني (نويسنده بهائي) نيز در وصف گرايش حروف حي (۱۸ تن از ياران اوليه علي‌محمد شيرازي) به نقش خواب در گرايش آنان پرداخته و مي‌نويسد: «يك شب حضرت باب به وي (ملاحسين بشرويه) فرمودند: فردا سيزده نفر از شيخيه و همراهان قبلي شما به شيراز خواهند رسيد. در حق آنان دعا نما تا حقيقت را شخصاً بيابند. صبح روز بعد پس از مراجعت از بيت مبارك باب، ملاحسين دريفات كه ملاعلي بسطامي (از شاگردان كاظم رشتي) و دوازده تن از همراهان او به مسجد ايلخاني وارد گشته‌اند… از آن لحظه به بعد همگي در حجرات خود به راز و نياز و دعا و نماز پرداختند … بسطامي شب سوم اعتكاف در رؤيا به حضور باب شرفياب گشت… همراهان جناب بسطامي نيز هر يك به طريقي فائز به ايمان گشتند. غالب آنان در عالم خواب و رؤيا … تا كنون هفده نفر ايمان آورده‌اند… ملا محمد علي بارفروشي (از شاگردان كاظم رشتي) از راه رسيد… (شيرازي) فرمودند: تعجب مكن ما در عالم روح با وي مذاكره كرده و منتظر او بوديم… در ميان هجده تن مؤمنين اوليه به حضرت باب، بانوي فاضله و شاعره جواني بود كه جناب سيد رشتي به وي لقب قرة العين داده بود. وي نيز در كربلا بر اثر زيارت حضرت باب در رؤيا، ايمان يافت… هرگز به زيارت حضرت باب در عالم جسماني فائز نگشت. وي هفدهمين مؤمن به حضرت باب محسوب است».(محمدحسيني، ۱۹۹۵: ۱۸۸ ـ ۱۸۹) وي همچنين درباره نقش خواب در ايمان ملاصادق خراساني (از شاگردان كاظم رشتي است كه شهادت بر بابيت علي‌محمد شيرازي را بر اذان نماز جمعه شيراز افزود) مي‌نويسد: «جناب ملاصادق… براي كشف نام موعود مقدس، به دعا و مناجات برخاست تا آنكه يك روز در رؤيا، سيماي سيد جوان شيرازي را كه قبلاً در كربلا زيارت كرده بود، مشاهده نمود… فائز به ايمان گشت».(همان، ۲۰۵ ـ ۲۰۶)

نقد حجيت خواب در گرايش به مدعيان

حجيت خواب در گرايش به مدعيان مهدويت، از جهات گوناگوني قابل بررسي و نقد است:
۳. ۱. هدف از ترويج خواب‌باوري
مدعيان دروغين با ترويج خواب‌باوري، سه هدف را دنبال مي‌كنند؛ نخست در پي فراهم‌سازي زمينه‌هاي نفوذ كلام خود در مخاطبان موعودباور هستند؛ سپس القاي مصونيت، به گونه‌اي كه مخاطب گمان مي‌كند كه مدعي از خطا مصون است و بايد بي‌چون و چرا دستوراتش را بپذيرد، از اين‌رو به هدف سوم نايل مي‌شوند؛ يعني سلب قدرت نقد از خود، همچون احمد احسايي كه با ادعاي ارتباط با ائمه اطهار(ع) از راه خواب، آموزه‌هاي خود را به معصومان(ع) نسبت مي‌داد و چنين مي‌نمود كه بايد كلامش همچون كلام معصوم بي‌كم و كاست پذيرفته شود؛ در حالي‌كه خود معصومان(ع) نيز در برابر مخاطب چنين نبودند و حق پرسش را براي او باقي مي‌گذاشتند و او را تابع كور و كر نمي‌خواستند، از اين‌رو به تفكر و تعقل سفارش مي‌كردند و با دليل عقلي و نقلي مخاطب را قانع مي‌‌كردند؛ ولي مدعيان منحرف، چون بر حق نيستند و امكان اثبات ادعاهاي خود را ندارند، از اين‌رو با شيوه درست نمي‌توانند به اهداف باطل خود برسند؛ بنابراين به مغالطه رو كرده و با راه‌هاي باطل سعي دارند بر انحراف خود لباس حقانيت بپوشانند.
۳. ۲. لزوم بررسي احوال مدعيان
رؤيا در روايات، سه گونه دارد؛ يا بشارتي است که خدا به مؤمن مي‌دهد يا آنچه شيطان القا مي‌کند يا خواب‌هاي آشفته است: «بشارت من الله للمؤمن و تحذير من الشيطان و اضغاث احلام». (مجلسي، ۱۴۰۳: ج ۵۸، ۱۸۱)
خواب چون امكان راستي‌آزمايي ندارد، مجال لازم را براي سوء استفاده فرصت‌طلبان فراهم مي‌آورد، از اين‌رو در مواجهه با مدعيان مي‌بايست احوال آنان و ساير قرائن بررسي شود؛ براي نمونه گفتار و كردار شيخ احمد احسايي و رابطه او با علماي معاصرش، شرايط را براي بررسي ادعاهاي مبتني بر خواب او هموار مي‌كند؛ از جمله تکفير وي توسط علماي و بزرگان شيعه،(نورمحمدي: ۱۳۹۳ / ۲۳ و ۷۰) جريان بهشت‌فروشي او،(تنكابني: ۱۳۸۶ / ۸۶) تملق و خلاف واقع‌گويي (احسايي: ۱۴۳۰ / ج ۲، ۲۴۴) وي نسبت به دربار قاجار،(نجفي: ۱۳۸۳ / ۳۱) ادعاي کيمياگري و اظهار باورهاي باطل توسط او.
۳. ۳. عدم حجيت خواب در اثبات اصول و فروع دين
پيامبر خاتم کتاب خدا و عترت(ع) را دو راه دستيابي به هدايت معرفي مي‌فرمايد: «إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي‏».(قمي، ۱۴۰۴: ج ۲، ۳۴۵) بنابراين در اعتبارسنجي رؤيا، مي‌بايست آن را بر کتاب خدا و سنت معصوم(ع) عرضه کرد که ميزان حق و باطل هستند.
امام صادق(ع) در رد اثبات اصول و فروع دين با خواب، به صورت مطلق مي‌فرمايد: «فَإِنَّ دِينَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَعَزُّ مِنْ أَنْ يُرَى فِي النَّوْم»؛(كليني، ۱۴۰۷: ج ۳، ۴۸۲) روشن است كه تقييد اين اطلاق به دليل نيازمند است كه وجود ندارد.
اثبات احکام شرعي نيازمند علم است و صرف احتمال و ظن نمي‌توان چيزي را به شرع مقدس نسبت داد، از اين‌رو براي اثبات حجيت برخي از ظنون و خارج شدنشان از ذيل حکم اوليه، دلايلي ارائه شده است که به ظن‌هايي همچون خبر واحد تعلق گرفته و به آن‌ها ظنون معتبره مي‌گويند. (سبحاني، ۱۴۲۴: ج ۳، ۱۲۴) رؤيا و خواب از جمله ظنوني هستند که دليل و قرينه‌اي بر خروجش از ذيل اصل اوليه وجود ندارد و در نهايت حکم عدم حجيتش باقي مي‌ماند. (طباطبايي يزدي، بي‌تا: ۱۵۹؛ آملي، ۱۳۹۵: ج ۲، ۵) يعني حجيت رؤيا به اثبات و احراز نيازمند است؛ ولي از سوي عقل و نقل در اثبات آن دليل صريحي وجود ندارد، از اين‌رو اعتبارش احراز نمي‌شود.
۳. ۴. جايگاه خواب در سيره علما
فقها با استناد به منابع ديني، راه‌هايي را براي دست‌يابي به احكام شرعي و معارف ديني معرفي كرده‌اند، از جمله بر اساس آيه: ﴿وَ ما كانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ﴾(توبه: ۱۲۲) تقليد را جايز مي‌دانند، چون اجتهاد براي همگان امكان‌پذير نيست و بر پايه اين آيه گروهي بايد به تفقه در دين (فهم اصول و فروع دين) بپردازند؛ سپس ديگران را با احكام و عقايد دين آشنا كنند، از اين‌رو خواب و رؤيا هيچ حجيت شرعي‌اي ندارد و هيچ يك از فقها آن را كاشف حكم فقهي نمي‌دانند: «و لايخفي علي الارباب النهي عدم کون الرؤيا طريقاً في غير الأنبياء في الأحکام بأسرها». (نوري طبرسي، ۱۴۲۹: ج ۴، ۱۹۰) شيخ مفيد; نيز مي‌نويسد: «فإنا لسنا نثبت الاحکام الدينيه من جهة المنامات.» (مفيد، ۱۴۱۳: ۱۳۰) سران اخباري‌ها نيز در اين عرصه، خواب را حتي در استنباط احکام، حجت شرعي نمي‌دانند: «فلأن الأدلة الدالة علي وجوب متابعتهم و أخذ الأحکام عنهم(ع) إنما تحمل علي ما هو المعروف المتکرر دائماً … و لاريب أن الشائع الذائع المتکرر إنما هو أخذ الأحکام منهم حال اليقظة.» (بحراني، ۱۴۰۵: ج ۲، ۲۸۳)
آنچه به عنوان ادله بر وجوب اطاعت و اخذ احکام از ائمه(ع) دلالت مي‌کنند، روش‌هاي متعارف و مورد اطمينان در زمان‌هاي متفاوت را بيان مي‌كند كه در اين ميان نه تنها سخني از حجيت خواب غير معصوم نيست، بلكه شواهد بسياري بر عدم حجيت آن دلالت دارند؛ بنابراين هنگامي كه خواب در اخذ احكام شرعي (فقه اصغر) جايگاهي ندارد، به طريق أولي در اثبات اصول عقايد (فقه اكبر) (سبحاني، ۱۴۲۴: ج ۳، ۳۱۶) به ويژه كشف حجت الاهي و امام معصوم(ع) نقشي نخواهد داشت.(حلي، ۱۴۲۹: ۳۱۳؛ حلي، ۱۴۰۱: ۹۸) آيت الله جوادي آملي در اين‌باره مي‌نويسد: «شايد سرّش آن باشد که در آن صورت حدّ و مرزي براي رؤيا و مکاشفات عرفاني وجود نمي‌داشت و هر کس هر چه مي‌خواست در عالم رؤيا مي‌ديد يا در عالم مکاشفه مشاهده مي‌کرد؛ از امور ساده‌اي مثل اينکه فلاني بايد فلان مبلغ را به فلان کس بدهد؛ فلاني بايد فلاني را به عقد خود درآورد يا به عقد فلاني درآيد يا … امور مهمي مانند ادعاي نيابت و سفارت از حضرت بقيه الله(عج) و … . در نتيجه بسياري از امور، واجب و بسياري ديگر حرام مي‌شدند و الزامات و التزامات فراواني پديد مي‌آمدند و راهي براي نفي و اثبات آن‌ها نبود و خلاصه، سنگي رويي سنگي بند نمي‌شد. در حاليکه معيار الزامات و التزامات فقهي در عصر غيبت آن است که ديگران راه عالمانه‌اي براي اثبات يا نفي آن داشته باشند و اين راه جز استناد و اتکاء به ادله اربعه (کتاب، سنت، عقد و اجماع) در استنباط فقهي ندارد.» (جوادي آملي، ۱۳۸۸ الف، ج ۶، ۱۴۱) زيرا بر اساس حديث امام صادق(ع) حلال شريعت پيامبر خاتم۶تا روز قيامت حلال و حرامش تا روز قيامت حرام است: «حَلَالُ مُحَمَّدٍ حَلَالٌ أَبَداً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ حَرَامُهُ حَرَامٌ أَبَداً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَا يَكُونُ غَيْرُهُ وَ لَا يَجِي‏ءُ غَيْرُه‏».(كليني، ۱۴۰۷: ج ۱، ۵۸)
يادسپاري؛ از برخي بزرگان شيعه نيز خواب‌هايي گزارش و در بعضي از کتاب‌ها منتشر شده است؛ ولي بايد توجه داشت كه خواب‌هايي كه از علماي شيعه نقل شده است، در راستاي بهره‌برداري و عوام‌فريبي و دنياطلبي و رسيدن به مقاصد دنيوي آنان نبوده است و در غالب موارد براي خواص گزارش شده و در دوران حياتشان از اعلام عمومي خودداري شده است.
۳. ۵. دشواري تعبير رؤيا
تأويل و فهم حقيقت رؤيا، علم دشواري است که به متخصص نياز دارد؛(نک: مجلسي ۱۳۸۸: ج ۵، ۳۹۹؛ مجلسي، ۱۴۰۳: ج ۵۸، ۲۳۴ و ۲۳۸) آن گونه كه گاهي فقها و عارفان بزرگي همچون امام خميني(ره) نيز در تعبير خواب خود اشتباه کرده‌اند. (نک: طاهري خرم‌آبادي، ۱۳۹۱: ۲۵) از اين‌رو علامه مجلسي; درباره تأويل خواب مي‌نويسد: «تعبير رؤيا را انبيا و اوصيا يا کساني مي‌دانند که الهام الاهي را دريافت مي‌کنند و تعبير رؤيا درياي عميقي است، بلکه به تجربه يافته‌ايم که رؤياي هر كس، تعبير خاص خود را دارد که همان خواب براي ديگري به صورت متفاوتي تعبير مي‌شود. (مجلسي، ۱۳۸۸: ج ۵، ۳۹)
بر اين اساس همان‌گونه كه بسياري از علما فرموده‌اند، بر فرض صادقه بودن خواب، سختي تعبير آن سبب عدم حجيت رؤيا مي‌شود، چون آنچه در خواب ديده مي‌شود، اگر از اقسام خواب‌هاي آشفته نباشد، به دليل عدم درک صحيح تعبير خواب و پيام‌هاي داده شده، نمي‌تواند حجت باشد. (مجلسي، ۱۴۰۳: ج ۵۸، ۲۳۸؛ بحراني، ۱۴۲۳: ج ۲، ۲۸۳)
يادسپاري؛ محمّد بن قاسم نوفلي درباره علت بي‌تعبير بودن برخي از خواب‌ها مي‌گويد: به امام صادق(ع) گفتم: چگونه است كه گاهي مؤمن خوابي مي‌ببيند و همانطور واقع مي‌شود و زماني خوابي مي‌ببيند و اثري ندارد؟ حضرت فرمود: چون مؤمن بخوابد، از روحش حرکتي تا آسمان بکشد و هر چه را روح مؤمن در آسمان ببيند، حق است و هر چه را در زمين ببيند، اضغاث و احلام است.(ابن بابويه، ۱۳۷۶: ۱۴۵) مجلسي هم در روايتي ديگري از امام صادق(ع) در پاسخ مفصل به همين نکته اشاره مي‌کند.(مجلسي، ۱۴۰۳: ج ۵۸، ۱۸۳)
۳. ۶. تأثير شيطان در خواب انسان‌ها
روايات اسلامي دو گونه از اثرگذاري شيطان بر خواب را گزارش کرده‌اند:
الف. اثرگذاري بر خواب عموم
خواب در بعضي روايات يکي از اجزاء نبوت دانسته شده است: «إِنَّ الرُّؤْيَا الصَّادِقَةَ جُزْءٌ مِنْ سَبْعِينَ جُزْءاً مِنَ النُّبُوَّة». (ابن بابويه، ۱۴۱۳: ج ۲، ۵۸۵) برخي روايات آن را گونه‌اي از وحي دانسته‌اند: «رُؤْيَا الْأَنْبِيَاءِ وَحْي‏»؛(طوسي، ۱۴۱۴: ۳۳۸) ليکن روشن است كه اين سخن درباره انبياء و مرسلين است، نه انسان‌هاي عادي، زيرا خواب و رؤياي انسان‌هاي عادي از تصرف شيطان مصون و محفوظ نيست: ﴿أَضْغاثُ أَحْلام‏﴾(انبياء: ۵) و او مي‌تواند در خواب انسان‌ها تصرف کند؛ آنگونه كه پيامبر خاتم(ص) مي‌فرمايد: «لَا تُحَدِّثْ بِلَعْبِ الشَّيْطَانِ بِكَ ثُمَّ قَالَ إِذَا لَعِبَ الشَّيْطَانُ بِأَحَدِكُمْ فِي مَنَامِهِ فَلَا يُحَدِّثَنَّ بِهِ أَحَداً».(کراجکي، ۱۴۱۰: ج ۲، ۶۲) مدعيان خواب‌گرا نيز منکر اين حقيقت نيستند. (نک: الأنصاري، ۱۴۳۲: ۲۰ و ۹۰)
از سويي روايات معصومان: ظاهر شدن شيطان به ظاهر پيامبر اکرم(ص) و اوصياي آن حضرت: را رد کرده‌اند؛ از جمله امام صادق(ع) به پيروان ابوالخطاب (از مدعيان دروغين عصر امام صادق(ع) و سركرده جريان خطابيه) مي‌فرمايد: «إِنَّ شَيْطَاناً يُقَالُ لَهُ الْمُذْهِبُ يَأْتِي فِي كُلِّ صُورَةٍ، إِلَّا أَنَّهُ لَا يَأْتِي فِي صُورَةِ نَبِيٍّ وَ لَا وَصِيِّ نَبِيٍّ، وَ لَا أَحْسَبُهُ إِلَّا وَ قَدْ تَرَاءَى لِصَاحِبِكُمْ‏ فَاحْذَرُوه‏»؛(كشي، ۱۴۰۹: ۲۹۳) همچنين از پيامبر خاتم(ص) گزارش شده است که فرمود: «مَنْ رَآنِي فِي الْمَنَامِ فَقَدْ رَآنِي؛ فَإِنَّ الشَّيْطَانَ لَا يَتَمَثَّلُ بِي فِي نَوْمٍ وَ لَا يَقَظَةٍ وَ لَا بِأَحَدٍ مِنْ أَوْصِيَائِي إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة».(هلالي، ۱۴۰۵: ۸۲۳؛ اربلي، ۱۳۸۱: ج ۲، ۵۷) همچنين از امام حسن عسكري(ع) گزارش شده است که فرمود: «وَ اعْلَمْ أَنَّ كَلَامَنَا فِي النَّوْمِ مِثْلُ كَلَامِنَا فِي الْيَقَظَة» (کشي، ۱۴۰۹: ۵۷۴)
روشن است كه مراد از اين نفي، ديدن چهره حقيقي آن حضرات است و اين موضوع در عصر آن حضرات معصوم(ع) معنا مي‌يابد، زيرا در اين دوران، کسي ايشان را نديده است که در خواب بتواند چهره آن بزرگواران را با كسي تطبيق دهد كه در خواب ديده است، از اين‌رو ممکن است شيطان با القاي خود، توهم مشاهده پيامبر خاتم(ص) يا ائمه اطهار(ع) را در خواب بيننده ايجاد کند؛ همانگونه كه امام صادق(ع) به پيروان ابوالخطاب فرمود كه شيطان بر رهبر شما مجسم شده است: «وَ قَدْ تَرَاءَى لِصَاحِبِكُمْ فَاحْذَرُوه‏»(همان، ۲۹۳) در اين صورت شيطان در قالب پيامبر خاتم(ص) يا ائمه اطهار(ع) ظاهر نشده است؛ بلکه توهم رؤيت اين معصومان را براي خواب‌بيننده پديد آورده است: «وَ لَا يَزَالُ إِنْسَانٌ يَزْعُمُ أَنَّهُ قَدْ أَرَاهُ إِيَّاهُ‏»،(همان، ۳۰۴) چون شياطين مي‌توانند القائات خود را به انسان‌ها وارد کرده و آنان را به شبهه گرفتار كنند؛ همانگونه كه قرآن كريم اصل اين موضوع را تأييد كرده و مي‌فرمايد: ﴿إِنَّ الشَّياطينَ لَيُوحُونَ إِلى‏ أَوْلِيائِهِم‏﴾(انعام، ۱۲۱ و ۱۱۲) و هدف از آن را آزمايش بيماردلان بيان مي‌كند: ﴿لِيَجْعَلَ ما يُلْقِي الشَّيْطانُ فِتْنَةً لِلَّذينَ في‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْقاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ﴾.(حج، ۵۳)
آيت الله جوادي آملي با اشاره به اين حقيقت مي‌نويسد: «مشكل اين است كه اغلب ما امامان معصوم: را نديده‌ايم و اگر صورتي نوراني در خواب ببينيم كه صاحب آن ادعا كند كه من امام هستم، چگونه او را بشناسيم؟ از كجا معلوم شيطاني كه ادعاي ربوبيت كرده، ادعاي نبوت و امامت نكند؟ پس اگر كسي در بيداري يكي از ذوات مقدس معصوم را ببيند و سپس در خواب صورتي نوراني مشاهده كند و او را بشناسد، اين خواب صحيح است؛ اما اگر صورتي ناشناس اعاي امامت كرد، تشخيص آن مشكل است، چون پيش‌تر امام را نديده است و شيطان مي‌تواند با دروغ او را بفريبد؛ البته او نمي‌تواند به شكل امام و معصوم درآيد؛ ولي همانگونه كه ادعاي ربوبيت كرد، ادعاي امامت هم مي‌كند».(جوادي آملي، ۱۳۸۸: ۱۳۹) بر همين اساس خادم مقبره شيخ طبرسي شخصي را به گمان آن كه سيد الشهداء است در عالم رؤيا ديد و سپس ملاحسين بشرويه‌اي را در عالم بيداري مشاهده كرد و او را مصداق شكل و شمايل سيد الشهدايي دانست كه در عالم خواب ديده بود، از اين‌رو پيرو او شد و در ركاب او همچون بسياري ديگر از شورشيان قلعه طبرسي كشته شد.(اشراق خاوري، ۱۳۴: ۳۰۹)
ب. اثرگذاري بر خواب خواص
گزارش‌هايي از اثرگذاري شيطان بر خواب خواص نقل شده است؛ از جمله مرحوم كليني(ره) در گزارشي از امام صادق(ع) آورده است كه امير مؤمنان علي(ع) مي‌فرمود: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الِاحْتِلَامِ وَ مِنْ سُوءِ الْأَحْلَامِ وَ أَنْ يَلْعَبَ بِيَ الشَّيْطَانُ فِي الْيَقَظَةِ وَ الْمَنَامِ» (کليني، ۱۴۰۷: ج ۲، ۵۳۶)
برخي مفسران نيز ذيل آيه ﴿إِنَّمَا النَّجْوى‏ مِنَ الشَّيْطانِ لِيَحْزُنَ الَّذينَ آمَنُوا وَ لَيْسَ بِضارِّهِمْ شَيْئاً إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ﴾ (مجادله: ۱۰) روايتي را از امام صادق(ع) گزارش كرده‌اند که از ظاهر شدن شيطان در قالب چهره رسول خدا(ص)، امير مؤمنان علي(ع) و حسنين(ع) خبر مي‌دهد و مرگ اين حضرات را بر اثر مسموميت به حضرت فاطمه(س) نشان مي‌دهد. پيامبر خاتم(ص) پس از اطلاع از اين رؤيا و جستجوي معناي آن از جبرئيل، متوجه مي‌شود که شيطاني به نام دهار براي آزار حضرت زهرا(س) اين رؤيا را ايجاد کرده است.(قمي، ۱۳۶۷: ج ۲، ۳۵۵؛ بحراني، ۱۴۱۶: ج ۵ / ۳۱۹)
گرچه برخي از محققان در اين روايت و منبع آن ترديد کرده‌اند(ترابي شهرضايي، ۱۳۸۷: ۳۱۲) و برخي کليت اين روايت را پذيرفته‌اند؛(قمي، ۱۳۶۷: ج ۲، ۳۵۵؛ فيض كاشاني، ۱۴۱۵: ج ۵ / ۱۴۶؛ بحراني، ۱۴۱۶: ج ۵ / ۳۱۹) ولي حقيقت آن است که اين موضوع با عصمت حضرت زهرا(س) سازگار نيست.
اين موضوع از آن جهت اهميت دارد که احمد اسماعيل بصري ـ که در اثبات حقانيت خود به خواب استناد مي‌کند ـ اين روايت را در حالي پذيرفته است(الأنصاري، ۱۴۳۲: ۸۲) که به تصرف شيطان در خواب کسي همچون حضرت زهرا(س) تصريح دارد که هم معصوم است و هم چهره پيامبر خاتم(ص) و امير مؤمنان(ع) و حسنين(ع) را به خوبي مي‌شناسد؛ بنابراين خواب‌سازي و القاي شيطان براي ما که نه معصوم هستيم و نه چهره آن حضرات را ديده‌ايم، به طريق اولي ممکن است؛ بنابراين استناد به خواب در حجيت ادعاهاي مدعيان مهدويت نمي‌تواند حجت باشد.
يادسپاري؛ برخي از مدعيان، الهام و وحي را تنها مصدر و منبع خواب معرفي كرده‌اند؛ اگر چنين است، خاستگاه خواب‌هاي شيطاني و ساير خواب‌ها چيست كه در روايات آمده است؟
۳. ۷. تشابه قالب مشاهدات مدعيان در عين تكذيب رقبا
مدعيان خواب‌گرا، الهام و وحي را منبع و مصدر خواب معرفي كرده‌اند. جهميان عتبي از شيوخ سلفي و وهابي مقيم عربستان و معرف «محمد بن عبدالله قحطاني» به عنوان مهدي موعود در اثبات ادعاهايش مي‌‌گويد: «دو سال است که برادران، او را به عنوان مهدي مي‌شناسند… به شما بشارت مي‌دهم که بارها خواب‌ها درباره خروج مهدي ديده شده و کساني خواب ديده‌اند که اين مهدي را نديده بودند. وقتي ديدند، تأييد کردند که همان است که در خواب ديده‌اند. او حديثي هم از پيامبر در تأييد خواب خواند که فرمود: «لم يَبْقِ مِنْ الوَحي إِلَّا الْمُبَشِّرَاتُ‏ … الرُّؤْيَا الصَّالِحَة». (جعفريان، ۱۳۹۱: ۲۵۲) در حالي كه بر اساس روايات خواب، گونه‌هايي دارد و ممكن نيست كه خاستگاه همه آن‌ها به ويژه خواب‌هاي شيطاني وحي و الهام الاهي باشد.
يادسپاري؛ هر يک از مدعيان مهدويت، ادعاهاي غير خود را تکذيب مي‌کنند؛ براي نمونه احمد اسماعيل، سران شيخيه، بابيت و بهائيت را از مدعيان دروغين مي‌خواند؛ در حالي است که سران اين جريان‌ها نيز از خواب براي اثبات حقانيت خود بهره‌ گرفته‌اند.
با بررسي آثار و تاريخ مدعيان و جريان‌هاي انحرافي روشن مي‌گردد كه شيوه و سيره بسياري از سران و پيروان فرق انحرافي در خواب‌گرايي و ترويج آن، يكسان است؛ براي نمونه مي‌توان گزارشي را خواند كه از گرايش فاطمه زرين تاج به بابيت نقل شده است و آن را با شيوه‌اي مقايسه كرد كه جريان احمد اسماعيل امروزه به پيروان خود براي خواب ديدن توصيه مي‌كند و اين گونه، دريافت كه هر دو از يك راه و روش بهره مي‌گيرند؛ درباره حروف حي گروهك بابيت گزارش شده است كه آنان روز‌ها را به روزه و رياضت و شب‌ها را به تهجد و مناجات مي‌گذراند؛ همان نسخه‌اي كه پيروان احمد اسماعيل براي ديدن رؤيا و شناخت حجت الاهي از طريق از آن، براي پيروانشان مي‌پيچند.
۳. ۸. نفي خواب مخالفان
خواب و رؤيا زماني نزد مدعيان دروغين صحيح است و حجيت دارد که در راستاي اهداف و ادعاي آنان باشد و تأييدشان كند؛ ليکن اگر با استناد به خواب و رؤيا سخني بر خلاف ادعاي آنان مطرح شود، به تکذيب آن خواب و رؤيا مي‌پردازند؛(المغربي، ۱۴۳۴: ۱۸) براي نمونه پيروان احمد اسماعيل در اين‌باره مي‌نويسند: «لکن البعض وصلت به الجرأة ـ من اجل رد دعوة الحق ـ الي أن يکذب و يختلق رؤي، غرضه منها إبعاد الناس عن الإيمان بدعوة الحق و التشويش عليهم، شاهدت ذلک بنفسي مراراً.» و در ادامه از احمد اسماعيل گزارش مي‌کند که رؤياي مخالفان خود را چنين مي‌نمايد: «فهم بکل سهولة يقومون بتأليف رؤي مکذوبة ضد خليفة الله في زمانهم في محاولة بائسة للطعن بشهادة الله أمام المؤمنين». (ابوحسن، ۱۴۳۴: ج ۲ / ۶۶)
۳. ۹ .توقيفي بودن تعداد ائمه اطهار(ع)
بايد توجه داشت كه بر اساس باورهاي اسلامي، تعداد ائمه اطهار(ع) توقيفي است و اين تعداد برخلاف كساني كه امامت و مهدويت را نوعي مي‌دانند، قابل كاهش يا افزايش نيست؛ بر اين اساس بهره‌گيري مدعيان از خواب در اثبات امامت و مهدويت خود، با مسلمات باورهاي اسلامي به ويژه تشيع سازگاري ندارد.
۳. ۱۰. حجيت خواب انبياء(ع)
برخي مدعيان با استناد به عمل‌كرد بعضي پيامبران بر پايه خواب هستند تا آن را به حجيت خواب عموم تعميم دهند؛ اين درحالي است كه بايد توجه داشت از يك سو حجيت خواب در اين موارد، ويژه پيامبري است كه نبوت او ثابت شده است؛ نه مدعي‌اي كه اصل ادعايش محل بحث است. از سوي ديگر در خصوص آيه ﴿نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِما أَوْحَيْنا إِلَيْكَ هذَا الْقُرْآنَ وَ إِنْ كُنْتَ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الْغافِلينَ﴾ (يوسف: ۳) رواياتي وجود دارد كه از علم حضرت يعقوب(ع) به نبوت حضرت يوسف(ع) پيش از خواب او گواهي مي‌دهد، از اين‌رو آن حضرت بر پايه علم، پيراهن خاص حضرت ابراهيم(ع) را به يوسف(ع) مي‌پوشاند كه ويژه اوصيا(ع) است، نه صرفاً بر پايه خواب حضرت يوسف(ع).(ابن بابويه، ۱۳۹۵: ج ۱ / ۱۴۳)
يادسپاري؛ محتواي خواب حضرت يوسف(ع) پيش‌گويي وقايع خارجي است و برجايگاه نبوت دلالت ندارد.
۳. ۱۱. دوگانگي خواب مدعيان با وقايع خارجي
خواب‌هايي كه مدعيان براي بهره‌گيري‌هاي خود بازمي‌گويند، با رخدادهاي عالم بيداري متفاوت است؛ از جمله جرياني كه احمد احسايي در قالب تعريف خواب مطرح مي‌كند و از كسب اجازه در خواب خبر مي‌دهد، از جهات گوناگون محل اشكال است:
الف. تاريخ گزارش مي‌كند كه احسايي ادبيات عرب را نزد شيخ محمد بن شيخ محسن در روستاي قزين فرا گرفته است و در دوران جواني درس علمايي همچون آقا محمد بهبهاني و سيد مهدي بحرالعلوم را در عراق درك ‌کرده است و از بزرگاني همچون سيد مهدي بحرالعلوم، ميرزا محمد مهدي بهبهاني، سيدعلي طباطبائي صاحب رياض، شيخ احمد بحراني دمستاني، شيخ موسي فرزند شيخ جعفر کاشف الغطاء، شيخ حسين و شيخ احمد آل عصفور اجازه نقل حديث گرفته است.(نورمحمدي، ۱۳۹۳: ۱۳)
ب. علم معصوم خطا نمي‌پذيرد، چون به دانش الاهي بازمي‌گردد، از اين‌رو در علوم الهامي ايشان نيز اشتباه راه ندارد؛ ولي نظريه‌ها و آموزه‌هايي كه احسايي ملهم از معصوم مي‌داند، بر پايه قرآن و سنت نقد شده و بطلانش ثابت شده است. نگرش او به معاد جسماني از جمله اين ايده‌هاست كه با قرآن حكيم، سنت معصومان(ع) و آراء متكلمان در تضاد بود و به تكفير وي توسط دانشمندان بزرگي همچون شهيد ثالث (آيت الله محمد تقي برغاني) انجاميد.(همان، ۲۳ و ۷۰)
۳. ۱۲. استناد نادرست به آيات و روايات
مدعيان دروغين مهدويت در اثبات خواب‌گرايي خود، با شيوه‌هاي باطن‌گرايي، تأويل و تفسير به رأي، تحريف، تحذيف و تقطيع به آيات و روايات دست مي‌آويزند كه به نمونه‌اي از تأويل در آيات و تحريف در روايات اشاره مي‌شود:
الف. تأويل در آيات
تأويل آيه ۵۳ سوره مباركه فصلت، بر اساس نص روايات، باطل است، زيرا در تبيين مصداقِ آيات در انفس آمده است که مراد، مسخ شدن برخي افراد پيش از ظهور است؛ از جمله امام صادق(ع) مي‌فرمايد: «فِي قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿سَنُرِيهِمْ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ فِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُ﴾‏ قَالَ فِي الْآفاقِ‏ انْتِقَاصُ الْأَطْرَافِ عَلَيْهِمْ وَ فِي أَنْفُسِهِمْ بِالْمَسْخِ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَنَّهُ الْقَائِمُ (عج)». (استرآبادي، ۱۴۰۹: ۵۲۷)
۳. ۱۳. اثرگذاري حوادث بر خواب
خواب از تصورات ذهني و حوادث زندگي روزانه انسان اثر مي‌پذيرد، از اين‌رو مدعيان با علم به اين حقيقت، سناريوي خود را چنان تنظيم مي‌كنند كه با بهره‌گيري از خواب، آن چه را مي‌خواهند به مخاطب خود القا كنند؛ بنابراين دستور به روزه و تهجد (شب‌زنده داري براي نماز و دعا) براي ديدن رؤيا مي‌دهند و اين گونه ذهن او را آماده و درگير ديدن رؤيا مي‌كنند.
روشن است، كسي كه به نيت ديدن چنين رؤيايي، روزها را روزه مي‌گيرد و شب‌ها را به نماز و دعا مي‌گذراند و همه فكر و ذهن خود را درگير اين موضوع كرده‌ است؛ در نهايت پس از چند روز انتظار، چنين خوابي را خواهد ديد؛ همانگونه كه انسان‌ها، بسياري از حوادث روزانه يا مشغله‌هاي ذهني زندگي خود را شب در خواب مي‌بينند.
يادسپاري؛ در گزارش خواب‌هايي كه پيروان فرق انحرافي ديده‌اند به روشني اين حقيقت را مي‌توان دريافت كه رؤياي آنان، از مشاهدات بصري و تصاوير ذهنيشان برخاسته است، زيرا در تصويرسازي خواب خود، از مسجدي همچون مسجد كوفه‌ در فيلم امام علي(ع) و از چهره نوراني و غير واضح امامي كه ديده‌اند، همچون فيلم امام رضا(ع) سخن مي‌گويند كه نقش تصاوير ذهني بيننده خواب و القاهاي مدعيان در اصل ديدن خواب و آنچه را خواب بيننده مي‌بيند، روشن مي‌سازد.
جمع‌بندي و نتيجه‌گيري
مدعيان فعال مهدويت در دوره معاصر با تأكيد بر رؤياباوري و ترويج خواب‌گرايي در پي اثبات ادعاهاي خود و جذب موعودباوران و مصونيت و نفوذ كلام در مخاطب هستند، از اين‌رو خواب‌هاي خود و ملاقات خوابي با ائمه اطهار(ع) را بازگو مي‌كنند و از چيزهايي مي‌گويند كه در خواب به دست آورده‌اند، از اين‌رو خواب در گرايش به اين مدعيان نقش بسياري داشته و بسياري بر پايه اين باور، به آنان پيوسته‌اند و لا اقل چنين گفته‌اند؛ ليكن در نقد اين گرايش غير قابل اثبات، بايد به اين نكته‌ها توجه داشت:
۱. امكان راستي‌آزمايي خواب وجود ندارد، از اين‌رو مجال مناسبي را براي فرصت‌طلبان و سوء استفاده‌كنان فراهم مي‌آورد؛
۲. آموزه‌هاي ديني، كتاب، سنت و عقل را به عنوان منابع فهم دين معرفي كرده‌اند، از اين‌رو خواب‌ جايگاهي در اين ميان ندارد؛
۳. علما نيز جايگاهي براي آن قائل نبوده‌اند، چون از يك سو تعبير، تأويل و فهم رؤيا علم دشواري است كه به تخصص نياز دارد و از سوي ديگر برخي خواب‌ها بي‌تعبير است و از سويي بر پايه روايات امكان اثرگذاري شيطان بر خواب وجود دارد كه اعتماد بر آن را بسيار دشوار مي‌سازد؛
۴. مدعيان دروغين بسياري ادعاهاي خود را بر پايه خواب مطرح كرده‌اند و اين گونه پيروان بسياري به خود جذب كرده‌اند و از سويي خواب مخالفان خود را نفي كرده‌اند؛
۵. مدعيان با خواب‌گرايي اصولي همچون توقيفي بودن تعداد ائمه اطهار(ع) را با استناد به خواب، ناديده گرفته‌اند و با تأويل آيات و تحريف روايات در پي اثبات خواب‌گرايي هستند.
۶. ادعاهاي خوابكي مدعيان مهدويت، از يك سو متناقض است و از سوي ديگر بر پايه قرآن و سنت نقد شده و بطلانش ثابت شده است؛
۷. بر پايه تجربه و گزارش‌هاي علمي اثرگذاري حوادث بر خواب ثابت شده است؛
بر اين اساس نه تنها اصول دين، بلكه در هيچ يك از امور زندگي را نمي‌توان بر پايه خوابي بنا كرد كه احتمال انواع مفسده و انحراف در آن وجود دارد.
فهرست منابع
• قرآن كريم
۱. آملي، ميرزا هاشم، مجمع الافكار و مطرح الانظار، قم، مكتبة العلمية، ۱۳۹۵ق.
۲. ابن بابويه (صدوق)، محمد بن علي، كمال الدين و تمام النعمة، تهران، اسلامية، ۱۳۹۵ق.
۳. ــ ، من لايحضره الفقيه، قم، دفتر انتشارات اسلامي، ۱۴۱۳ق.
۴. ــ ، الأمالي، تهران، نشر كتابچي، ۱۳۷۶ش
a. ابوحسن، (۱۴۳۴ق)، مع العبد الصالح (كتاب شماره ۱۸۵)، جلد دوم، بي‌جا: بي‌نا.
۵. احسائي، احمد بن زين‌الدين، شرح الزيارة الجامعة الكبيرة، دارالفيد، بيروت، ۱۴۲۰ق.
۶. ــ ، جوامع الكلم، مطبعه الغدير، بصره، ۱۴۳۰ق
۷. اربلي، علي بن عيسي، كشف الغمة في معرفة الائمة، تبريز، بني‌هاشم، ۱۳۸۱ق.
۸. استرآبادي، علي، تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة، قم، مؤسسه النشر الإسلامي، ۱۴۰۹ق.
۹. اشراق خاوري، عبدالحميد، رحيق مختوم، بي‌جا، مؤسّسه ملّي مطبوعات امري، ۱۳۰ب.
۱۰. ــ ، مطالع الانوار(تلخيص تاريخ نبيل زرندي)، تهران، مؤسسه چاپ و انتشارات مرآت، ۱۳۴ب.
۱۱. افندي، عباس، تذکرة الوفاء، حيفا، مطبعه العباسيه، ۱۳۴۳ق.
۱۲. بحراني، سيد هاشم، البرهان في تفسير القرآن، تهران، بنياد بعثت، ۱۴۱۶ق.
۱۳. بحراني، يوسف بن احمد، الحدائق الناضرة في احكام العترة الطاهرة، قم، دفتر انتشارات اسلامي، ۱۴۰۵ق.
۱۴. ــ ، الدرر النجفية من الملتقطات اليوسفية، بيروت، دارالمصطفي للإحياء التراث، ۱۴۲۳ق.
۱۵. پرهيزگار، محمد علي، بررسي و تحليلي بر پيشينه‌شناسي بابيت و مهدويت علي محمد باب و رابطه آن با جريان‌هاي باطني، فصلنامه انتظار موعود، ش ۵۳، ص ۱۱۷ ـ ۱۴۳، ۱۳۹۵ش.
۱۶. ترابي شهررضايي، اكبر، پژوهشي در علم رجال، قم، انتشارات اسوه، ۱۳۸۷ش.
۱۷. تنکابنی،محمد، ۱۳۸۶، قصص العلما، ناشر شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.
۱۸. جعفريان، رسول، مهديان دروغين، تهران، نشر علم، ۱۳۹۱ش.
۱۹. جوادي آملي، عبدالله، نسيم انديشه، ج ۱، قم، مركز نشر اسراء، ۱۳۸۸ش (ب).
۲۰. ــ ، ادب فناي مقربان، قم، مركز نشر اسراء، ۱۳۸۸ش (الف).
۲۱. حلي، محمد بن منصور بن احمد بن ادريس، اجوبة مسائل و رسائل في مختلف فنون المعرفة، قم، دليل ما، ۱۴۲۹ق.
۲۲. حلي، حسن بن يوسف بن مطهر، اجوبة المسائل المهنائية، قم، مطبعة الخيام، ۱۴۰۱ق.
۲۳. حميري قمي، قرب الاسناد، قم، مؤسسة آل البيت لاحياء التراث، ۱۴۱۳ق.
۲۴. سبحاني، جعفر، ارشاد العقول الي مباحث الاصول، قم، مؤسسه امام صادق۷، ۱۴۲۴ق.
۲۵. طاهري خرم آبادي، سيد حسن، تفسير سوره يوسف، قم، بوستان كتاب، ۱۳۹۱ش.
۲۶. طباطبايي يزدي، محمد باقر، وسيلة الوسائل في شرح الرسائل، قم، بي‌نا، بي‌تا.
۲۷. طوسي، محمد بن الحسن، الأمالي (للطوسي)، قم، دارالثقافة، ۱۴۱۴ق.
۲۸. فيض كاشاني، محمد محسن، ۱۴۱۵ق، تفسير الصافي، تهران، مكتب الصدر.
۲۹. قمي، علي بن ابراهيم، تفسير قمي، قم، دارالكتاب، ۱۴۰۴.
۳۰. كشي، محمد بن عمر، رجال الكشي ـ إختيار معرفة الرجال، مشهد، مؤسسه نشر دانشگاه مشهد، ۱۴۰۹ق.
۳۱. کربن، هانري، مکتب شيخي از حکمت الهي شيعي، ترجمه‌ي فريدون بهمنيار، چاپ تابان، ۱۳۴۶ش.
۳۲. كراجكي، محمد بن علي، كنز الفوائد، قم، دارالذخائر، ۱۴۱۰ق.
۳۳. كليني، محمد بن يعقوب، الكافي، تحقيق علي اكبر غفاري، تهران، دارالكتب الاسلاميه، ۱۴۰۷ش.
۳۴. مجلسي، محمد تقي، روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، ۱۳۸۸ش.
۳۵. مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، بيروت، دارأحياء التراث العربي، ۱۴۰۳ق.
۳۶. محمدحسيني، نصرت‌الله، حضرت باب، مؤسسه معارف بهائي، كانادا، ۱۹۹۵.
۳۷. المغربي، توفيق، (۱۴۳۴ق)، دلائل الصدق و نقض غبار الشك (كتاب شماره ۱۸۰)، بي‌جا: بي‌نا.
۳۸. نجفي، محمد باقر، ۱۳۸۳، بهائيان، قم، نشر مشعر.
۳۹. نورمحمدي، مهدي، شيخيه و بابيه در ايران، تهران، مؤسسه انتشارات نگاه، ۱۳۹۳ش.
۴۰. نوري طبرسي، حسين، دارالسلام فيما يتعلق بالرؤيا و المنام، بيروت، مؤسسة التاريخ العربي، ۱۴۲۹ق.
۴۱. هلالي، سليم بن قيس، كتاب سليم بن قيس الهلالي، قم، الهادي، ۱۴۰۵ق.

منبع: دكتر محمد علي پرهيزگار، فصلنامه پژوهشهاي مهدوي، بهار ۱۴۰۲، شماره ۴۴.

در فضاهاي زير ميزبان شما هستيم:
eitaa.com/bahaiat
instagram.com/bahaiat

Be the first to comment

Leave a Reply

ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد


*