فرق انحرافي، به ويژه آنان كه مدعی بابيت، مهدويت و نبوت هستند، مشتركات فراواني دارند كه اين نوشتار به شش نمونه از آنها اشاره ميكند:
۱. شخصمحوري
ديكتاتوري و دعوت به خود يكي از وجوه تفاوت ميان سران فرق انحرافي با پيامبران الهي است. آنان پيروان را به اطاعت از خود فراميخوانند؛ براي نمونه حسين علي نوري (بهاء الله) خطاب به مخاطبان خود ميگويد: «کور شو تا جمالم بيني، و کر شو تا لحن و صوت مليحم را شنوي، و جاهل شو تا از علمم نصيب بري، و فقير شو تا از بحر غناي لايزالم قسمت بيزوال برداري. کور شو يعني از مشاهدهيِ غير جمال من، و کر شو يعني از استماعِ کلامِ غير من، و جاهل شو يعني از سواي علمِ من، تا با چشم پاک و دل طيب و گوش لطيف به ساحت قدسم در آيي».(۱)
۲. پنهان بودن سركرده فرقه از ديد عموم
معمولاً سران فرق انحرافي از ديد عموم مردم پنهانند، چون اگر در انظار عمومي باشند، نقاط ضعفشان بر همگان روشن ميشود. نمونه آشكار اين بحث، علي محمد باب شيرازي است كه مدعي بابيت امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) بود. او در ابتداي توسط حاكم شيراز دستگير شد و به انظار عمومي آمد و در حبس خانگي قرار گرفت تا در ميان مردم باشد. مردم رفتار را ديدند و گفتارش را شنيدند و بررسي كردند و در مدت كوتاهي همه به كذب ادعاي او پي بردند؛ ليكن با مرگ حاكم شيراز فرار كرد و به اصفهان آمد، از ديد مردم مخفي شد. اطرافيان او چنان برايش تبليغ كردندكه هر آن كس او را نميشناخت گمان كرد امام زمان ظهور كرده است، از اينرو به سويش آمدند و در راهش جان دادند.
جالب است بدانيد پس از اعدام باب سفير روس با يك نقاش سر جنازه او حاضر شد و ازجسد بيجان او تصويزي تهيه كرد و به گونه وانمود شد كه او مهدي موعود بوده و شهيدي مقدس است.
۳. شيوههاي مشترك در استناد به آيات و روايات
همه فِرقي كه از اسلام منشعب شدند، در استناد به آيات و روايات يا در پي تحريف لفظي يا معنويند، از اينرو دست خود را به تقطيع، تأويل و باطنگرايي ميآلايند؛ يعني با كم و زياد لفظي يا معنوي، يا آيه و روايت را تكه تكه ميكنند و قسمتي را به قسمت ديگر ميچسبانند تا معناي ديگري بدست آيد، يا تأويل و باطن را به ميان ميكشند و ميگويند معناي ظاهري مراد نيست و معناي حقيقي نزد ماست… براي اين مورد نيز نمونههاي فراواني از فِرق مختلف وجود دارد كه مي توان در مقالات «شيوه استناد بابيت و بهائيت به حديث سنه ستين» يا «شيوه استناد بهائيان به حديث لوح» و … مشاهده كرد.
در غير آيات و روايات نيز نمونههايي هست، براي نمونه اسماعيليه به حدي باطنگراست كه معناي ظاهري را به كلي نفي ميكند و وضو را به معناي امام و تيمم را به معناي نائب امام معرفي ميكند.
۴. ادعاهاي پلكاني سران
معمولاً سران فرق انحرافي به يك عنوان بسنده نميكنند؛ براي نمونه علي محمد باب از ادعاي ذكريت به بابيت و از بابيت به مهدويت و نبوت و الوهيت رسيد. او در سالهاي ۱۲۶۰ تا ۱۲۶۴ تنها ادعاي ذكريت و بابيت دارد، ليكن از سال ۱۲۶۴ تا ۱۲۶۶ كه به چهريق و ماكو منتقل ميشود، از امامت و نبوت و الوهيت دم ميزند. اين وجه اشتراك در مدعيان امروز نيز وجود دارد كه دم از يماني بودن و فرزند امام زماني ميزنند و سپس مهدي ميشوند و از قائم آل محمد و منجي موعود بودن خود سخن ميگويند.
۵. عقلگرايي افراطي يا نفي عقل
مدعيان دروغين بسته به نوع ادعاي خود، يا عقلگراي افراطي هستند مثل اسماعيليه و بابيت و بهائيت يا عقل را به كلي نفي ميكنند و ميگويند عقل ما ناقص است و توان فهم ندارد و اخباري ميشوند، مثل جرياني مدعي يماني.
۶. زير سئوال بردن رسالت فقها و علما توسط فرقه
اينان از ابتدا به ويژه از عصر غيبت با علما كه نائبان عام حضرت حجت هستند، مشكل داشتند، زيرا علما مانع دستيابي سران فرق به اهدافشان بودهاند. به ويژه از عصر قاجار به اين طرف كه بسياري از فرق با رسالت رودر رويي با علما و جايگزين علما شدن ساخته و پرداخته شدند. روس و انگليس بابيت و بهائيت را به عنوان مهدي موعود و امام زمان شيعه ساخت و در ايران مستقر كرد تا سكان هدايت مردم را از دست علما بگيرد و امروزه نيز مدعيان ظهور كردهاند كه با نفي جايگاه علما در پي غصب جايگاه آنانند تا به رسالت خود، يعني نابودي مذهب با به كارگيري مذهب دست يابند.
۷. ادعاي منجيبودن
مدعيان دروغين با سوء استفاده از انديشه مهدويت، مشكلات افراد و جامعه را بزرگ ميكنند و با جذب افراد كم ظرفيتي كه از مشكلات خسته شدهاند، مردم را از ادامه راه مأيوس كرده و با وعده و عيد به سوي خود بكشانند. آنان خود را منجي حل مشكلات مردم معرفي ميكنند و به گونهاي وانمود ميكنند كه تنها راه نجات آنان هستند…
۸. سياسي بودن
فرق انحرافي بر پايه تعاليم سران و سياستهاي فرقهاي يا با ادعاي سياسي شروع ميكنند يا به ناچار به سمت سياست كشيده ميشوند، زيرا فِرَق براي ادامه حيات نياز به حكومت يا حمايت حاكمان دارند كه راهش از مسير كارهاي سياسي ميگذرد كه نمونه بارز آن، جريان بهائيت است كه علي رغم شعار عدم مداخله در سياست، در پي تشكيل حكومت است و پيوسته بيانيههاي سياسي ميدهد و اعضاي خود همچون هويدا را به مناسب سياسي ميگمارد.
پانوشت
۱. ادعيه حضرت محبوب، ص ۴۲۷ ـ ۴۲۸.
در فضاهاي زير ميزبان شما هستيم:
eitaa.com/bahaiat
instagram.com/bahaiat
Leave a Reply