بهائيت جريان تشكيلاتي است كه بر دو ركن استوار است؛ يكي بيت العدل كه وظيفه تشريع و وضع احكام غيرمنصوص در آثار بهائي را بر عهده دارد و ديگري ولايت امر كه موظف به تبيين آنها است.(۱)
سران بهائيت، بيت العدل را به دليل قانونگذاري احكام، معصوم از خطا ميدانند و درباره مصونيت و محفوظ بودن اين نهاد قانونگذاري تأكيدهاي بسياري در آثار خود دارند كه به برخي از آنها اشاره ميشود:
الف. حسين علي نوري (معروف به بهاءالله، سركرده بهائيت) درباره ملهم بودن بيت العدل به الهام الهي مينويسد: «آنچه از حدودات در کتاب بر حسب ظاهر نازل نشده بايد اُمناى بيت عدل مشورت نمايند آنچه را پسنديدند مجرى دارند انّه يلهمهم ما يشاء و هُو المدبّر العليم».(۲)
ب. عباس افندي (معروف به عبدالبهاء، مبين و دومين سركرده بهائيت) در اينباره مينويسد: «مثلاً بيتالعدل عمومي، اگر به شرايط لازمه، يعني انتخاب جميع ملت، تشكيل شود، آن عدل در تحت عصمت و حمايت حق است؛ آنچه منصوص كتابْ نه، و بيتالعدل به اتفاق آراء يا اكثريت، در آن قراري دهد، آن قرار و حكم محفوظ از خطاست … هيأت بيت عدل در تحت حمايت و عصمت حق است».(۳)
ج. اشراق خاوري (از مبلغان و نويسندگان آثار بهائيت) نيز در باره عصمت بيت العدل مينويسد: «بيت عدل الذي جعله الله مصدر كلّ خير و مصوناً من كل خطاء».(۴)
از سوي ديگر، عباس افندي از احتمال تباين و اختلاف دستورات بيت العدل با آيات (نوشتههاي) حسينعلي نوري سخن ميگويد و در اين موارد به او دستور سرپيچي از قانون صادر شده از سوي بيت العدل را ميدهد: «ولي امر، رئيس لاينعزل اين مجلس فخيم (بیت عدل) است، … هر گاه تصميمي را وجداناً مباين با روح آيات منزله تشخيص دهد، بايد ابرام و تأكيد در تجديد نظر آن نمايد».(۵)
اين دستور عباس افندي مفهوم مهمي دارد و آن احتمال خطاي بيت العدل و به وجود آمدن تناقض ميان قانون صادر شده از سوي بيت العدل با قوانين منصوص قبلي توسط حسين علي نوري است.
اينجا پرسشي رخ ميدهد: «چطور ميشود بيت العدل ملهم به الهام الهي و داراي عصمت باشد؛ ولي حكم و تصميمش با روح آيات حسينعلي نوري (بها) همخواني نداشته باشد؟!!»
به هنگام رخ دادن اين تناقض، روشن است كه هر دو نميتوانند الهي باشند؛ بنابراين يا آياتي كه حسينعلي آورده، الهي نيست و به دروغ به خداي سبحان نسبت داده شده يا بيت العدل ملهم به الهام الهي نيست و عصمت ندارد!!
به هر حال، هر دو طرف تناقض از سوي حسينعلي نوري صادر شده و روشن میسازند که نه حسينعلي نوري ميتواند پيامبر الهي باشد و نه مسلك بهائيت ميتواند يك دين يا آيين الهي باشد، چون خود حسينعلي نوري به تقليد از قرآن كريم كه وجود اختلاف را دليل بر غير الهي بودن ميداند،(نساء: ۸۲) در كتاب بديع خود وجود تناقض را دليل بر غير الهي بودن مينويسد: «تناقض را در ساحت اقدس مظاهر الهيه راه نبوده و نخواهد بود».(۶)
به اميد روزي كه حقجويان و باطلستيزان با ترك تقليد كوركورانه و برداشتن عينك تعصب جاهلانه، با چشم خود ببينند و حقيقت را از باطل بازشناسند…
پانوشت
۱. دور بهائي، ص ۸۲.
۲. پیشین، ص ۸۱.
۳. مفاوضات، ص ۱۲۲.
۴. گنجينه حدود و احکام، ص ۲۱۶.
۵. دور بهايي، ص ۸۳.
۶. بديع، ص ۱۲۶.
در فضاهاي زير ميزبان شما هستيم:
۱. ايتا: https://eitaa.com/bahaiat
۲. اينستاگرام: https://www.instagram.com/bahaiat
۳. بله: https://ble.ir/bahaiat_org
۴. پايگاه جامع شناخت بهائيت: https://bahaiat.org/
Leave a Reply