تساوي حقوق رجال و نساء از تبليغاتيترين شعارهاي بهائيت است كه فارق از آفات و معايب نگاه تك بُعدي به آن، با ظاهري فريباي براي برخي جاذبه دارد. اين قسمت پس از گزارش نمونههاي شعاري آن، از تناقضاتش با گفتار و کردار سران اين جريان پرده بر ميدارد:
يكم. شعارها
يكم. حسين علينوري (بها) از برابري حقوق زن و مرد سخن ميراند: «قلم أعلي فرق ما بين عباد و إما را از ميان برداشته و كل را در صُقع واحد به عنايت كامله و رحمت منبسطه مقر و مقام عطا فرمود».(۱)
دوم. عباس افندي(عبدالبها) از برابري زن و مرد سخن ميگويد و پا را از تساوي حقوق نيز فراتر ميگذارد: «رجال و نساء در نزد خدا يکساناند. جميع، نوع انساناند. جميع سلاله آدماند، زيرا ذکور و اناث تخصيص به انسان ندارد در عالم نبات ذکور و اناثي موجود در حيوان ذکور و اناثي موجود و لکن به هيچ وجه امتيازي نيست. ملاحظه در عالم نبات کنيد؛ آيا ميانه نبات ذکور و نبات اناث هيچ امتيازي هست؟ بلکه مساوات تامّ است و همچنين در عالم حيوان ابداً بين ذکور و اناث امتيازي نيست. جميع در ظلّ رحمت پروردگارند. پس انسان که اشرف کائنات است، آيا جائز است که اين اختلاف را داشته باشد؟».(۲) وي همچنين ميگويد: «ممکن نيست سعادت عالم انساني کامل گردد، مگر به مساوات کامله زنان و مردان».(۳)
او درباره تساوي زن و مرد در همه مراتب ميگويد: «مرد و زن هر دو بشرند و بندگان يک خداوند. نزد خدا ذکور و اناث نيست. هر کس قلبش پاکتر و اعمالش بهتر در نزد خدا مقرّبتر است؛ خواه مرد باشد، خواه زن. اين تفاوتي که الان مشهود است، از تفاوت تربيت است، زيرا نساء، مثل رجال تربيت نميشوند؛ اگر مثل رجال تربيت شوند، در جميع مراتب متساوي شوند، زيرا هر دو بشرند و در جميع مراتب مشترک خدا تفاوتي نگذاشته».(۴)
وي بر پايه همين شعار، بر خلاف پدرش (حسين علي نوري)، چند همسري را نيز منع كرده و آن را به شريعت الاهي نسبت ميدهد: «اعلمي انّ شريعه اللّه لا تجوز تعدّد الزّوجات».(۵)
دوم. تناقضها
در برابر همه فريباييهاي شعار تساوي حقوق رجال و نساء، آثار بهائيت مملو از تناقضهاي گفتاري، نوشتاري و كرداري است؛ آنگونه كه نگاه مردسالارانه بر اين فرقه حكمفرماست. اين قسمت بخشي از اين نگاه را همراه بيان تناقضات مينمايد:
يكم. حسين علي نوري با نگاه تحقيرآميز خود به جامعه بانوان، صرف زن بودن را يك «نقيصه» ميداند و «نساء» را مظهر خفت و سستي همت ميشناساند: «اي كنيزان مردانه بر امر حق قيام نماييد. بسي از نساء كه اليوم عند الله از رجال مذكور و بعضي رجال كه از نساء محسوب».(۶) وي جايگاه برتري براي مرد باور دارد كه زن نيز ميتواند به آن مقام برسد: «امروز هر يك از أماء كه به عرفان مقصود عالميان فائز شد، او در كتاب الهي از رجال محسوب».(۷)
همچنين ميگويد: «امروز اوراق سدره بايد به كمال تقديس و تنزيه أماء ارض را به افق اعلي راه نمايند؛ امروز أماء الله از رجال محسوب، طوبي لهن و نعيما لهن».(۸) او در جاي ديگري نيز از تقدم مردان بر زنان سخن رانده است: «هر چند نساء با رجال در استعداد و قواء شريکند؛ ولي شبههاي نيست که رجال اقدمند و اقوي».(۹) بر همين اساس است كه او در احكام ميگويد: «يا رجال العدل كونوا رعاة اغنام الله».(۱۰)
دوم. عباس افندي زنان را بياستعداد، بيلياقت و هيچ ميخواند: «اي کنيزان عزيز الهي نظر به استعداد و لياقت خود نکنيد؛ بلکه اعتماد بر الطاف و عنايات جمال مبارک داشته باشيد، زيرا آن فيض ابدي گياه را شجره مبارکه نمايد و سراب را بارد و شراب کند. ذرّه مفقود را جوهر وجود نمايد و نمله معدوم را اديب دبستان علوم فرمايد. از خار گُل بروياند و از خاک سياه رياحين معطّر پر بها انبات نمايد. سنگ را لعل بدخشان کند و صدف دريا را مملو از گوهر تابان فرمايد».(۱۱)
او از امتياز مردان و نيازمندي زنان به تربيت سخن ميراند و آن را شرط اين برابري ميداند: «نساء و رجال كل در حقوق مساوي؛ به هيچ وجه امتيازي در ميان نيست، زيرا جميع انسانند. فقط احتياج به تربيت دارند؛ اگر نساء مانند رجال تربيت شوند، هيچ شبههاي نيست كه امتيازي نخواهد ماند».(۱۲) او اعضاي بيت العدل را نيز از مردان دانسته و درباره جنسيت آنان مينويسد: «امناء بيتالعدل رجالي هستند كه …»؛(۱۳) بنابراين زنان جايگاهي در اين عاليترين مرجع تصميمگيري بهائيت ندارند.
در باب احكام نيز بهائيت زنان و مردان را برابر نميداند. نوري تعدد زوجات را به رسميت ميشناسد؛ ولي ازدواج با بيش از دو زن را منع ميكند: «قد کتب الله عليکم النکاح اياکم ان تجاوزوا عن الاثنين»(۱۴) و از سويي زنان را از حج باز ميدارد: «قد حكم الله لمن استطاع منكم حج البيت دون النساء عَفَي اللّه عنهنّ رحمه».(۱۵)
زنان بهائي، در ارث نيز برابر با مردان سهم نميبرند: «فرزندان ۱۰۸۰ سهم، همسران ۳۹۰ سهم، پدران ۳۳۰ سهم، مادران ۲۷۰ سهم، برادران ۲۱۰ سهم، خواهران ۱۵۰ سهم و معلمين ۹۰ سهم از کل ۲۵۲۰ سهم».(۱۶)
بايد توجه داشت كه خانه متوفي نيز به پسر بزگتر ميرسد: «و جعلنا الدار المسكونة و الألبسة المخصوصة للذرية من الذكران دون الأناث».(۱۷) اشراق خاوري در اينباره مينويسد: «و اما در آيه مباركه از ذكر ذكور دون اناث، مقصود ولد بكر است».(۱۸)
شايان بيان است كه اگر متوفي فرزند ذكور نداشته باشد نيز منزل مسكونيش به دختر و همسرش نميرسد، بلكه به بيت العدل تعلق ميگيرد: «من مات و لم يكن له ذرية ترجع حقوقهم الي بيت العدل، نظر به اين آيه مباركه، دار مسكونه و البسه مخصوصه به بيت العدل راجع است».(۱۹) همچنين بايد توجه داشت كه بهائيت در جريان جنگ نيز ميان زن و مرد تفاوت گذاشته و آنان را نه تنها از جنگ، بلكه از دفاع نيز معاف كرده است: «زنها روحيه حساس دارند و طاقت جنگ و خونريزيهاي وحشتناك را ندارند».(۲۰)
يادسپاريها:
۱. بهائيت با ادبيات شيك و اتوكشيده امروزياش از مقتضيات زمان سخن ميراند؛ ليكن وقتي به آثار مكتوب اين جريان مراجعه شود، ادبيات حقيقي آنان در عصر مدرن خودنمايي ميكند؛ آنگونه بيشك مبلغان بهائي نيز آن را از غير خود برتافته و در مواجهه با چنين ادبياتي، آن را به نقد مينشينند؛ همچون ادبيات گفتاري و نوشتار حسين علي نوري كه با ادبيات عصر بردهداري زنان را مخاطب قرار داده و گاهي آنان را «أما الله» ميخواند و زماني «كنيزان» لقب ميدهد(۲۱) و در برخي آثار بهائيت حتي پيروان خود را از جايگاه انسانيت نيز بيرون رانده و آنان را «اغنام الله» ميخوانند؛(۲۲) در برابر خطابهاي قرآني كه مخاطب خود را پيش از ايمان آوردن «يا ايها الناس» ميخواند و پس از ايمان آوردن «يا ايها الذين آمنوا».
۲. بهائيت پس از آن كه از تربيت زنان سخن ميگويد، دليل آن را مادر شدن آنان و تربيت پسران ميداند، از اينرو در حقيقت خود زنان در اين ميان اهميت ندارند: «تربيت نساء اعظم و اهم از تربيت رجال است، زيرا اين دختران روزي مادران شوند و اطفال را مادر تربيت ميكند. اول معلم اطفال مادرانند؛ لهذا بايد رد نهايت كمال و علم و فضل باشند تا بتوانند پسران را تربيت كنند و اگر مادران ناقص باشند، اطفال نادان و جاهل گردند».(۲۳)
۳. نكته ديگري كه توجهها را به خود جلب ميكند، نابرابري زنان در بهائيت است؛ اين فرقه، زن شهري را نسبت به بانوان روستايي برتري داده شده و در مهريه ارزشمندتر ديده شدهاند. حسين علي نوري در كتاب خود (اقدس) درباره ميزان مهريه مينويسد: «لا یحقق الصهار الا بالامهار قد قدر للمدن تسعة عشرمثقالا من الذهب الأبریز وللقری من الفضه و من اراد الزیادة حرم علیه أن یتجاوز عن خمسة و تسعین مثقالا»؛(۲۴) يعني دامادی تحقق نمییابد مگر به پرداخت مهريه؛ برای شهريها نوزده مثقال طلا و برای روستائيان نقره. هرکس بخواهد بیشتر بدهد حرام است که از نود و پنج مثقال تجاوز کند.
جالب توجه است كه بهائيان با وجود ادعاي بداعت و نوآوري، مهريه را از عادات كهنه در ميان جوامع و فرهنگها ميداند؛(۲۵) ولي به جهت جذب حداكثري زنان، جرأت نقض اين قانون (به اعتراف خود كهنه) را ندارد و از اين جهت ادعاي تساوي مرد و زن را نقض كرده و زن را بر مرد برتري داده است.
بنابراين از يك سوء بداعتش را نقض كرده و از سوي ديگر تساوي و برابري را؛ ولي همچنان با جنجال رسانهاي سعي بر داغ نگه داشتن تنور تبليغاتي خود دارند.
بر اين اساس بايد در پاسخ آنچه عباس افندي در شعارهاي خود ذيل تساوي حقوق رجال و نساء گفته بود، يادآور شد كه با اين نابرابريهايي كه در بهائيت ميان زنان و مردان وجود دارد، بيشك سعادت عالم انساني در بهائيت محقق نشده و نخواهد شد.
پانوشت
1. مائده آسماني، ج ۸، ص ۵۲.
۲. خطابات، ج ۲، ص ۱۴۹.
۳. پيشين، ج ۲، ص ۱۵۰.
۴. گلزار تعاليم بهايي، ص ۲۸۳.
۵. ملحقاتي بر کتاب اقدس، ص ۱۶۶.
۶. پيام ملكوت، ص ۲۳۲.
۷. پيشين.
۸. پيشين، ص ۲۳۱.
۹. گلزار تعاليم بهايي، ص ۲۸۸.
۱۰. گنجينه حدود و احكام، ص ۲۱۹.
۱۱. مکاتيب، ج ۷، ص ۱۳۵ ـ ۱۳۶.
۱۲. پيام ملكوت، ص ۲۳۲.
۱۳. گنجينه حدود و احكام، ص ۲۱۹.
۱۴. اقدس، بند ۶۳، ص ۵۷: «خدا چنين امر کرده که بيش از دو زن به همسري نگيريد».
۱۵. گنجينه حدود و احكام، ص ۶۷: «همانا خدا حج بيت را به کساني از شما حکم كرده است که استطاعت دارند؛ به غير از زنان. خدا از ايشان به خاطر رحمتش گذشت کرد».
۱۶. گنجينه حدود و احکام، ص ۱۱۷ ـ ۱۱۹.
۱۷. اقدس، بند ۲۵.
۱۸. گنجينه حدود و احكام، ص ۱۲۵ ـ ۱۲۶.
۱۹. گنجينه حدود و احكام، ص ۱۲۹.
۲۰. انوار هدايت، ص ۷۷۷.
۲۱. پيام ملكوت، ص ۲۳۱ ـ ۲۳۲.
۲۲. گنجينه حدود و احكام، ص ۲۱۹.
۲۳. پيشين، ص ۲۳۳.
۲۴. اقدس، ص ۶۰.
۲۵. محلقات اقدس، ص ۱۷۰.
در فضاهاي زير ميزبان شما هستيم:
eitaa.com/bahaiat
instagram.com/bahaiat
Leave a Reply