مطابقت دین با علم و عقل از شعارهای بهائیت است که این نوشتار نخست به تبیین آن میپردازد، سپس تناقضات آن با گفتار و کردار سران این جریان را گزارش میکند:
۱. شعارها
الف. عباس افندی درباره تطابق دین با علم و عقل میگوید: «اگر مسائل دینیّه مخالف عقل و علم باشد، وهم است.»(۱) اشراق خاوری در گزارشی از او مینویسد: «امتیاز انسان از حیوان به عقل و علم است، پس اگر عقاید دینیّه منافی علم و عقل باشد، البتّه جهل است.»(۲)
ب. اسلمنت (مبلغ بهایی) در اینباره مینویسد: «عالم دیانت به ارباب علوم و فنون سپاس بسیاری مدیون است.»(۳)
ج. استن وودکاب (مبلغ بهایی) مینویسد: «در عصر حاضر، نه یک نفر غربی، بلکه یک نفر شرقی است که منادی توافق علم و دین است و با شدیدترین لحن، آن عقاید موروثی و مذهبی را که با حقایق شناخته شده علمی مغایر است، رد میکند».(۴)
۲. تناقضها
الف. علی محمد شیرازی مینویسد: «نهی عنکم فی البیان ان لا تملکن فوق عدد الواحد من کتاب و ان تملکتم فلیلزمنکم تسعه عشر مثقالا من ذهب حداً فی کتاب الله لعلکم تتقون.»(۵) او همچنین آورده است: «الباب الاول من الواحد السابع فی تجدید الکتب اذا انقضی اثنی و مأتین حولا علیها و محو ما کتب من قبل او انفاقه الی احد.»(۶)
ب. حسین علی نوری در نفی علوم زمینی مینویسد: «اگر نفسی الیوم به جمیع علوم ارض احاطه نماید و در کلمه بلی توقّف کند لدی الحقّ مذکور نه و از اجهل ناس محسـوب.»(۷) او همچنین آورده است: «در ماده نحاسی ملاحظه فرمایید که اگر در معدن، از غلبهی یبوست محفوظ بماند، درمدت هفتاد سنه به مقام ذهبی میرسد.»(۸)
ج. عباس افندی در درباره نقصان عقل مینویسد: «هر چیزی را به میزان علم و عقل باید موازنه کرد زیرا دین و عقل یکی است ابداً از هم جدا نمیشود؛ لکن شاید عقل ضعیف ادراک نتواند آن وقت قصور از دین نیست، از نقصان عقل است.»(۹)
د. اسلمنت نیز درباره کم توانی و خطای علم و عقل بشری مینویسد: «هرجابین علم و دین اختلاف ظاهر شود علّت آن خطای ماست.»(۱۰)
هنگامی که انسان سخنان سران این جریان درباره تطابق علم و دین را میخواند و با جملاتی که از کم توانی یا ناتوانی عقل و علم بشری میقایسه میکند، شگفتزده میشود که کسانی که دم از صداقت و روراستی میزند، تا چه اندازه دو رو و منافقمسلک هستند که نزد هر کس به گونهای سخن میگویند و رفتار میکنند. میان خود عقایدی دارند و هنگامیکه میان مادیگرایان و علمزدگان غربی میروند رنگ عوض میکنند و رنگ و بوی غربی میگیرند.
پانوشت
۱. خطابات، ج ۲، ص ۱۴۷.
۲. پیام ملکوت، ص۹۲.
۳. بهاءالله و عصر جدید، ص ۲۲۶.
۴. کاب، استن وود. آرامش برای جهان پر آشوب. ترجمهی جمشید فناییان، دهلی نو: مؤسسهی چاپ و انتشارات مرآت، چاپ پنجم، ۱۹۹۴. ص ۱۵۶.
۵. «در کتاب بیان از شما نهی میشود که مالک زیادتر از ۱۹ کتاب شوید و اگر بیش از ۱۹ کتاب داشتید، بر شما (برای هر کتاب اضافی) ۱۹ مثقال طلا (به عنوان کفاره) واجب میگردد، این حدی است در کتاب خدا، شاید پرهیزکار گردید.» بیان عربی. واحد ۱۱، باب ۷.
۶. «واجب است هر کتابی که ۲۰۲ سال (مطابق با عدد اسم علیمحمد) از استعمال آن گذشته، مالک آن، یا آن را نابود سازد و یا به شخصی عطا نماید.» بیان فارسی، واحد ۷، باب ۱.
۷. اقتـدارات، ص ۱۱۱.
۸. ایقان، ص ۱۰۴.
۹. پیام ملکوت، ص ۹۳. (به نقل از عبدالبهاء)
۱۰. اسلمنت، ج. ای. بهاءالله و عصر جدید، ص۲۲۱.
در فضاهاي زير ميزبان شما هستيم:
۱. ايتا: https://eitaa.com/bahaiat
۲. اينستاگرام: https://www.instagram.com/bahaiat
۳. بله: https://ble.ir/bahaiat_org
۴. پايگاه جامع شناخت بهائيت: https://bahaiat.org/