۴. تطابق دين با علم و عقل

مطابقت دین با علم و عقل از شعارهای بهائیت است که این نوشتار نخست به تبیین آن می‌پردازد، سپس تناقضات آن با گفتار و کردار سران این جریان را گزارش می‌کند:

۱. شعارها

الف. عباس افندی درباره تطابق دین با علم و عقل می‌گوید: «اگر مسائل دینیّه مخالف عقل و علم باشد، وهم است.»(۱) اشراق خاوری در گزارشی از او می‌نویسد: «امتیاز انسان از حیوان به عقل و علم است، پس اگر عقاید دینیّه منافی علم و عقل باشد، البتّه جهل است.»(۲)

ب. اسلمنت (مبلغ بهایی) در این‌باره می‌نویسد: «عالم دیانت به ارباب علوم و فنون سپاس بسیاری مدیون است.»(۳)

ج. استن وودکاب (مبلغ بهایی) می‌نویسد: «در عصر حاضر، نه یک نفر غربی، بلکه یک نفر شرقی است که منادی توافق علم و دین است و با شدیدترین لحن، آن عقاید موروثی و مذهبی را که با حقایق شناخته شده علمی مغایر است، رد می‌کند».(۴)

۲. تناقض‌ها

الف. علی محمد شیرازی می‌نویسد: «نهی عنکم فی البیان ان لا تملکن فوق عدد الواحد من کتاب و ان تملکتم فلیلزمنکم تسعه عشر مثقالا من ذهب حداً فی کتاب الله لعلکم تتقون.»(۵) او همچنین آورده است: «الباب الاول من الواحد السابع فی تجدید الکتب اذا انقضی اثنی و مأتین حولا علیها و محو ما کتب من قبل او انفاقه الی احد.»(۶)

ب. حسین علی نوری در نفی علوم زمینی می‌نویسد: «اگر نفسی الیوم به جمیع علوم ارض احاطه نماید و در کلمه بلی توقّف کند لدی الحقّ مذکور نه و از اجهل ناس محسـوب.»(۷) او همچنین آورده است: «در ماده‌ نحاسی ملاحظه فرمایید که اگر در معدن، از غلبه‌ی یبوست محفوظ بماند، درمدت هفتاد سنه به مقام ذهبی می‌رسد.»(۸)

ج. عباس افندی در درباره نقصان عقل می‌نویسد: «هر چیزی را به میزان علم و عقل باید موازنه کرد زیرا دین و عقل یکی است ابداً از هم جدا نمی‌شود؛ لکن شاید عقل ضعیف ادراک نتواند آن وقت قصور از دین نیست، از نقصان عقل است.»(۹)

د. اسلمنت نیز درباره کم توانی و خطای علم و عقل بشری می‌نویسد: «هرجابین علم و دین اختلاف ظاهر شود علّت آن خطای ماست.»(۱۰)

هنگامی که انسان سخنان سران این جریان درباره تطابق علم و دین را می‌خواند و با جملاتی که از کم توانی یا ناتوانی عقل و علم بشری میقایسه می‌کند، شگفت‌زده می‌شود که کسانی که دم از صداقت و روراستی می‌زند، تا چه اندازه دو رو و منافق‌مسلک هستند که نزد هر کس به گونه‌ای سخن می‌گویند و رفتار می‌کنند. میان خود عقایدی دارند و هنگامی‌که میان مادی‌گرایان و علم‌زدگان غربی می‌روند رنگ عوض می‌کنند و رنگ و بوی غربی می‌گیرند.

پانوشت
۱. خطابات، ج ۲، ص ۱۴۷.
۲. پیام ملکوت، ص۹۲.
۳. بهاءالله و عصر جدید، ص ۲۲۶.
۴. کاب، استن وود. آرامش برای جهان پر آشوب. ترجمه‌ی جمشید فناییان، دهلی نو: مؤسسه‌ی چاپ و انتشارات مرآت، چاپ پنجم، ۱۹۹۴. ص ۱۵۶.
۵. «در کتاب بیان از شما نهی می‏شود که مالک زیادتر از ۱۹ کتاب شوید و اگر بیش از ۱۹ کتاب داشتید، بر شما (برای هر کتاب اضافی) ۱۹ مثقال طلا (به عنوان کفاره) واجب می‏گردد، این حدی است در کتاب خدا، شاید پرهیزکار گردید.» بیان عربی. واحد ۱۱، باب ۷.
۶. «واجب است هر کتابی که ۲۰۲ سال (مطابق با عدد اسم علی‏محمد) از استعمال آن گذشته، مالک آن، یا آن را نابود سازد و یا به شخصی عطا نماید.» بیان فارسی، واحد ۷، باب ۱.
۷. اقتـدارات، ص ۱۱۱.
۸. ایقان، ص ۱۰۴.
۹. پیام ملکوت، ص ۹۳. (به نقل از عبدالبهاء)
۱۰. اسلمنت، ج. ای. بهاءالله و عصر جدید، ص۲۲۱.

در فضاهاي زير ميزبان شما هستيم:

۱. ايتا: https://eitaa.com/bahaiat

۲. اينستاگرام: https://www.instagram.com/bahaiat

۳. بله: https://ble.ir/bahaiat_org

۴. پايگاه جامع شناخت بهائيت: https://bahaiat.org/